محل تبلیغات شما
جملات ناب سنگین و زیبای فلسفی-ادیسون-داستان کوتاه

کودک کودن یا نابغه دوران؟!

روزی ادیسون از مدرسه به خانه بازگشت و یاد داشتی به مادرش داد و
گفت : این را آموزگارم داد. گفت فقط مادرت بخواند.
مادر در حالی که اشک در چشمان داشت، برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است. آموزش او را خود بر عهده بگیرید.

سال ها گذشت. روزی ادیسون که اکنون بزرگ ترین مخترع قرن بود، در گنجه خانه خاطراتش را مرور می کرد. برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را درآورده و خواند.
نوشته بود : کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم.
ادیسون ساعت ها گریست.

و در خاطراتش نوشت :
توماس آلوا ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد.

یا راهی‌ خواهم یافت، یا راهی‌ خواهم ساخت

ماینینگ ارزهای دیجیتال حتی در صورت خاموش بودن سیستم

درآمد اینترنتی بدون سرمایه

ادیسون ,نابغه ,کودک ,مدرسه ,کودن ,یک ,او را ,روزی ادیسون ,درآورده و ,خواند نوشته ,و خواند

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ncosxalanro انتظار رهایی قزوین ✝فرکانس هـــــــزار✝ دانلود جزوات آموزشی - شبیه سازی با سیلواکو stafrebema George's style Robe de mariée تجارت پویا متلب وبلاگ عترت پیامبر اعظم